جاست دل خودم!
سلام!
...واین پست را فقط و فقط برای دل خودم میزنم!
خیلی اتفاق افتاد و در این یک هفته وخوردهای روز و اصلاًوقت نشد که بگویم!و چقدر دوست داشتم درباره همهشان یک پست را می زدم.ولی همین چند جمله ماو شما رابس است.
*اینکه شنبه رفتیم راهپیمایی 13 آبان و چقدر شعار دادیم ،و چقدر شنیدیم آنچه را که به ما هم گفتندو...
*سردار فضلی آمدند و برایمان از آنچه را که در دلشان بود گفتند...
*چند نفری رفته بودند آسایشگاه جانبازان که نه!به قول خودشان شهیدان! و پای درد و دل آنها نشسته بودند و ...
*ازشنبه که فهمیدم رهبری می روند سمنان و چقدر دوست داشتم جای سمنانیها می بودم
*از شهاب باران هفته پیش و اینکه هنوز نمی دانم الا من استرق السمع فاتبعه شهاب مبین ربطی به این دارد یا نه؟
*از اینکه از هفته پیش برنامه ریخته بودم که بروم قم و فکر همه چیز را کرده بودم الا من یشاالله...
*از اینکه آمدند برای ما سخنرانی کردند که:سعی کنید رمضانی بمانید و من چقدر یادم رفته بود اللهم رب الشهر رمضان را،خیر من الف شهر را،سحر آنروزها و اللهم انی اسئلک ها را،و این قدر آن موقع هم یادش نبودم تا این ایاماً معدودات تمام شد و تا چشم باز کردیم گفتند:الذی جعلته للمسلمین عیداً و وبلاگ نویسان در این فکر که اگر این روز عید نمیشد و ناراحتی خود از رفتن نا بهنگام آن!
آمدند و گفتند و سارعوا الی مغفره من ربکم را فراموش نکنید و من فکر می کنم آخرش به من بگویند:فلیضحکوا قلیلاً والیبکوا کثیراً جزاء بما کانو یعملون.
و خلاصه... العجل مولا